معرفی کانال

ساخت وبلاگ
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه ۱۴۰۲، حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام از بس که در پیکر، جراحت داشت زهراآه و فغان ساعت به ساعت داشت زهراپای امیرالمؤمنین و حق مولاپرداخت هر آنچه بضاعت داشت زهراشاهد طلب کردند از صدیقه، ای وایقلبی شکسته از اهانت داشت زهراهر کس به یک قصدی عیادت رفت اماچشمی پر آب از هر عیادت داشت زهرازن ها به هم گفتند با طعنه که روزی...چون سروِ رعنا قد و قامت داشت زهراچرخاند حتی بسترش را رو به دیواراز دیدنِ برخی کراهت داشت زهراپهلوی او نه، محور دین را شکستندبر دین خاتم، محوریت داشت زهراضربات سختی خورد پشت در، اگرچه...مانند ریحانه لطافت داشت زهرانه فکر حالش بود و نه دربند جانشجان امامش، ارجحیت داشت زهرامی بست با شال نبی پیشانی اش رابدجور با دیوار اصابت داشت زهراپهلوی ضربه خورده کاری کرد با اودر هر تکان خوردن مشقت داشت زهرااُمّ الشهید خانه شد قبل از شهادتچون غنچه ای بهر شهادت داشت زهرا محمد جواد شیرازی معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 38 تاريخ : دوشنبه 27 آذر 1402 ساعت: 20:41

طوری حجاب روی جرمم خدا کشیدهگویی که اصلا از من معصیتی ندیدهرویی برای برگشت، بر درگهش ندارماز این همه خجالت، رنگ از رخم پریدهنه یاد مرگ بودم، نه فکر تنگی قبرپس کِی به خود می آیم عمرم که سر رسیدهوقت گناه اصلا از او حیا نکردموای از فریب نفس و از سستیِ عقیدهخواهم امان ز روزی که دیده ها ببینندظالم به آه حسرت، دستان خود گزیدهبار خرابم اما در کیسه ی کریممما را سوا نکرده، زهرا خودش خریدهاز کودکی به لطف دامان پاک مادرقلبم به حب حیدر، در سینه ام تپیدهپایان ندارد اصلا بی تابی از فراقشهر کس که از شراب صحن علی چشیدهباید بمیرم از غم، بودند بین یثربهم مرتضی وحید و هم فاطمه وحیدهگویای لطف زهرا، آن محور وجود استاشکی که در عزایش بر گونه ام چکیدهمی رفت سوی مسجد حق را اقامه داردمی رفت محکم اما با قامت خمیدهگفتند با تمسخر، صدیقه شاهدت کو؟!آزرده شد ازین حرف صدیقه ی شهیدهناگاه بین صحبت، شد منقطع کلامشانداختش به زحمت، پهلوی ضرب دیدهیک روز هم می آید پیش تن حسینشبر روی نی ببیند زهرا سرِ بریدهپایان ظلم دنیا روز ظهور مهدی استاین شب ادامه دارد تا سر زند سپیده محمد جواد شیرازی معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 31 تاريخ : شنبه 18 آذر 1402 ساعت: 1:16

رهم نداد کسی، صاحب الزمانم دادبه نفحه ی علوی اش دوباره جانم دادتمام عمر چنان مادری، گل نرجسهر آنچه بود در آن خیرِ من، همانم دادهزار بار مرا دید در گناه امابه حلم و حوصله اش، مهلت و زمانم دادفدای او که مرا قبل وقت تلقینمجلوتر از دم جان کندنم، تکانم دادچه ورطه های مهیبی که از تمامی شاندعای نیمه شبش بارها امانم داددلم کجا و ولای ابوتراب کجا؟!امام عصر، ازین نعمت گرانم دادشراب ساخت ازین غوره ی نپخته و بعدبهشت را سر کوی نجف نشانم دادمرا که خورده زمینم سپرد بر زهراحواله بر دل پر مهر آسمانم دادفدای فاطمه، فرمود: غربت حیدرمیان شهر پدر، داغ بی کرانم دادامان ازین همه لاله، خجالتم ز علی...دوباره زخم رسیده بر استخوانم دادبه خنده گفت به اسماء، طرح تابوتتبرای پر زدن، آرامش روانم داد محمد جواد شیرازی معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 49 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1402 ساعت: 8:05

بمیرد زینبت مادر، چرا از درد می نالی؟!گذشته چند ماه اما کماکان ناخوش احوالیچنان گیسوی من احوال بازویت پریشان استنزن موی مرا شانه، ندارد هیچ اشکالیچه معنا دارد این که در جوانی قدکمان باشی؟!چه معنا دارد اصلا این علامات کهنسالی؟!شنیدم که شبانه رفته ای تا خانه ی انصارشنیدم که دلت خون شد از ایمان های پوشالیطلوعت را مگیر اینقدر از شام سرای ماتمام روز می بندی چرا بر صورتت شالی؟!دو ماه و نیم، دلتنگِ لب خندان تو بودمشنیدم پیش اسما خنده کردی، جای من خالیهمان میخی که بر در کوفت بابا کار دستت دادامان از تیزی میخ و امان ازین بداقبالیپرت سرخ و رخت زرد و تبت پایین نمی آیدنمانده از جراحاتت برای دخترت حالیحسین آبی طلب کرد و پریشان گشت احوالتمزن بر سینه ات با اینچنین وضع پر و بالیتو خود در قتلگه رفتی به پشت در ولی مادردر این اوقات پایانی فقط در فکر گودالیالهی هیچ وقتی بر سر پیراهنی را که...به زحمت بافتی، اصلا نبینم هیچ جنجالیالهی سم مرکب ها به دور از دلبرم باشندنبینم که شود جسمش ته گودال پامالی  محمد جواد شیرازی معرفی کانال...
ما را در سایت معرفی کانال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7sabuoe بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1402 ساعت: 8:05